سانتی گراف

به یاد آنهایی که عاشقانه رستند...

سانتی گراف

به یاد آنهایی که عاشقانه رستند...

آخرین نظرات

چشم بد دور،عمرتان بسیار . . .

                                   . . . کس نبیند ملالتان آقا!

ما نمردیم خون دل بخوری . . .

                                    . . . تخت باشد خیالتان آقا!

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۲ ، ۲۲:۵۷
سانتی گراف(پیمان)

قاسم سلیمانی 

قائد العام للحرس الثوری الایرانی ءءء

هذا من هز عروش الطاقوت المشؤم بتصدیه للامریکا ومن لف لفها

من قال انه امریکا اذا تجرئت على ضرب سوریا سوف تلاقی الاف الصواریخ السوریا

تتساقط على الخلیج الفارسی وتل ابیب \\\\\ یعنی یقصد الصواریخ الایرانیه لامحال

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۳:۰۳
سانتی گراف(پیمان)

دل مردان   خدا راست     ز  نور  تو  حیات
یا قتیل العبرات
شده   محکم  ز  مناجات    تو  ارکان   صلاة
یا قتیل العبرات
***
بابی  انت   و  امی    گل    گلزار      رسول
راحت جان بتول
مرتضی سیرت و صورت حسن وحمزه صفات
یا قتیل العبرات
***
ما  ز نور تو   رسیدیم  به    سرمنزل   عشق
ای قرار دل عشق
چون  تو  مصباح  هدی هستی وکشتی  نجات
یا قتیل العبرات

گوش دل  قصه ی جانسوز تو روزی که شنید
خونم از دیده چکید
که لب تشنه شدی کشته  لب    آب     فرات
یا قتیل العبرات
***
نوه ی  احمد مختار    یل   بدر    و   حنین
سیدالعشق حسین
یافت  از خون  تو و اهل   تو اسلام   ثبات
یا قتیل العبرات
***
شده  جاوید   از   ایثار  تو  قانون    شرف
پسر شاه نجف
زنده ای  در  همه  اعصارو نداری تو ممات
یا قتیل العبرات
***
چو شدی کشته و خونت همه بر خاک  چکید
لاله از خاک دمید
لاله ای  آبروی  باغ  بهشت   و     روضات
یا قتیل العبرات

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۰۶:۵۰
سانتی گراف(پیمان)

"باز باران با ترانه
می خورد بر بام خانه "

یادم آید کربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش یک روز غمگین
گرم و خونین
لرزش طفلان نالان
زیر تیغ و نیزه ها را

باز باران با صدای گریه های کودکانه
از فراز گونه های زرد و عطشان
با گهرهای فراوان
می چکد از چشم طفلان پریشان

پشت نخلستان نشسته
رود پر پیچ و خمی در حسرت لب‌های ساقی
چشم در چشمان هم آرام و سنگین
می چکد آهسته از چشمان سقا
بر لب این رود پیچان باز باران


باز باران با ترانه
آید از چشمان مردی خسته جان
هیهات بر لب
از عطش در تاب و در تب
نرم نرمک می چکد این قطره ها روی لب
شش ماهه طفلی رو به پایان
مرد محزون دست پر خون می فشاند از گلوی نازک شش ماهه
بر لب های خشک آسمان با چشم گریان باز باران

باز هم اینجا عطش آتش شراره

جسمها
افتاده بی سر پاره پاره
می چکد از گوشها باران خون و کودکان بی گوشواره
شعله در دامان و در پا می خلد خار مغیلان
وندرین تفتیده دشت و سینه ها برپاست طوفان

دستها آماده شلاق و سیلی
چهره ها از بارش شلاق‌ها گردیده نیلی
وندراین صحرای سوزان
می دود طفلی سه ساله
پر زناله
پای خسته
دلشکسته
روبرو بر نیزه ها خورشید تابان
می چکد از نوک سرخ نیزه ها
بر خاک سوزان
باز باران

باز باران
قطره قطره می چکد از چوب محمل
خاک‌های چادر زینب به آرامی شود گل
می رود این کاروان منزل به منزل
می شود از هر طرف این کاروان هم سنگ باران
آری آری باز سنگ و باز باران

آری آری تا نگیرد شعله ها در دل زبانه
تا نگیرد دامن طفلان محزون را نشانه
تا نبیند کودکی لب تشنه اینجا اشک ساقی
بر فراز خیمه برگونه ها
بر مشک ساقی
کاش می بارید باران
...........

علی اصغر کوهکن

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۱۲
سانتی گراف(پیمان)

من از تو دلگیررررر نمیشم...خدا میدونه ازت سیرررر نمیشم

جوونیم رو دادم به پااااات...آقا بخدا دیگه پیرررر نمیشم...

.

.

.

.

http://dl.beynolharameyn.ir/haftegi/92/sound/92-04-26%20(5).mp3

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۰۱
سانتی گراف(پیمان)